محل تبلیغات شما



فیلمنامه سریال انیمیشنی قلمرو سیمرغ » به سفارش کیانوش دالوند در سال 93 تا 94 در قالب فصل اول به رشته تحریر درآمد و اکنون بعد از حدود 4 سال، این فصل از فیلمنامه تدوین و بازبینی شد تا برای تولید آماده و تنظیم شده باشد.

امیدوارم روزی شاهد تولید این سریال که بیانگر رشادت های دلاوران ایران عزیز ماست باشیم. بدیهی است نگارش فصل دوم این فیلمنامه بزودی آغاز خواهد شد.

شهرزاد

 


فیلمنامه سریال انیمیشنی قلمرو سیمرغ » بامحوریت زندگی رستم دستان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی ، که در سال 1393 به سفارش موسسه فرهنگی هنری آریا صنعت تخیل در بروجرد نوشته شد، امسال بعد از گذشت چند سال تدوین می شود تا بزودی نگارش فصل دوم آن آغاز شود.

فصل نخست قلمرو سیمرغ » زیر نظر کارگردان مطرح دنیای انیمیشن ایران، آقای کیانوش دالوند نوشته شد ولی به دلایلی، این پروژه ساخته نشد.

فصل دوم این متن، با بازبینی تحقیقات و دسترسی به منابع خوب و ناب، بزودی آغاز خواهد شد.

قلمرو سیمرغ؛ حماسه داد علیه بیداد است.

شهرزاد


دیشب موفق شدم فیلم سینمایی  Changeling » یا بچه اشتباهی » را به کارگردانی  Clint" Eastwood » محصول سال 2008 را تماشا کنم. داستانی طولانی و دلنشین از مادری که فرزندش توسط یک قاتل سریالی کودکان ربوده می شود و اداره پلیس محلی که یک باند هست، فرزندی را یافته و به زن تسلیم می کنند. زن هرچه اصرار دارد که این فرزند او نیست ، پلیس باور نمی کند و وقتی ماجرا در رومه ها منتشر میشود برای حفظ منافع خود، زن را بیصدا در یک تیمارستان بستری می کنند و تا اغرار نکند که اشتباه کرده و پلیس هیچگونه خطایی در تحویل فرزندش مرتکب نشده مرخص نخواهد شد. زن مقاومت میکند و در تیمارستان با نی مورد ظلم واقع شده توسط پلیس محلی مواجه میشود. بالاخره کشیش منطقه قیام می کند و زن از تیمارستان نجات پیدا می کند. از سوی دیگر پرده از راز قتل 20 پسربچه در مزرعه ای خارج از شهر برداشته می شود و مردم که می فهمند پلیس خطاکار بوده دست به تجمع و شعار می زنند. کار به دادگاه می کشد و افراد خاطی پلیس مجازات می شوند اما زن قصه ی ما همچنان امید دارد که فرزندش زنده است. مدتی بعد مطلع میشود فرزندش به قتل نرسیده و همراه یک پسربچه دیگر از دست قاتل فرار کرده بود. فیلم در حالی پایان می گیرد که زن امیدوار به برگشت پسرش است.

در ظاهر با یک فیلمنامه عالی و یک داستان عامه پسند مواجهیم. ولی تمرکز روی اهداف بصری فیلم به وضوح ردپای ماسون و فرقه انجرافی کابالا را با نماد عدد 7 » عدد قدرت شیطان پرستان می بینیم. نمادها و سمبل ها در جای جای لوکیشن ها بیداد می کردند مخصوصا در سکانس های تیمارستان و اینکه آنجلینا جولی » را برای نقش اصلی برگزیده بودند نمادی دیگر از همین مفهوم بود. زنی که پیوسته در آثار ماسونی حضور فعال داشته و دارد، اینک نقش مادری رنج کشیده را ایفا کرده که امیدش را تحت هیچ شرایطی از دست نمی دهد. و جالب است که افسر پلیس از این زن به عنوان کسی که طرد شد ولی هنوز هست یاد کرد. قاتل در دادگاه هم اذعان داشت که از همه متنفر است جز این زن چون او مقاوم بود و تنها کسی است که به قاتل ناسزا نگفت. 

فراموش نکنیم، هالیوود با پشتوانه بنی اسرائیل، هیچگاه محض رضای خدا موش نمی گیرد.

شهرزاد


دیشب موفق شدم رمان بلند و داستانی قصر افسون شده » نوشته ادیث نسبیت » و ترجمه شده ی محبوبه نجف خانی » رو مطالعه کنم. رمانی منتشر شده از سوی انتشارات وزین افق و من موفق شدم چاپ چهارم این ترجمه رو به دست بیارم.

داستانی فوق العاده جذاب که آمیزه ای از تخیل و اسطوره پردازی های کودکانه است. تاکید بر وجود جادو در یک حلقه که در پشت جلد کتاب متوجه شدم خالقان آثاری نظیر نارنیا » و ارباب حلقه ها » از این کتاب الهام گرفته بودند تا رمان های بلندشون رو بنویسن. یک حلقه اسرار آمیز در قصری جادویی ماجراهای عجیب و غریبی رو رقم می زنن و ما پابپای نویسنده که راوی قصه است پیش میریم تا ببینیم پایان این حلقه چیست؟

مطالعه این کتاب رو به تمام دوستان توصیه می کنم.

شهرزاد


امشب موفق شدم فیلم  Crawl » محصول 2019 به کارگردانی  Alexandre Aja » رو تماشا کنم. فیلمی که در سواحل اندونزی فیلمبرداری شده و پیرامون وقوع یک طوفان ساحلی و نفوذ خزندگانی به نام تمساح به شهر می پرداخت. فیلم خوش ساختی بود با جلوه های میدانی و ویژه عالی. موسیقی هم دلنشین و مناسب فیلم بود اما .

اما باید دید چه نکات مرموزی در فیلم گنجانده شده بود که در بستر مناسب و مخاطب پسند، حرفش را به کرسی می نشاند؟

خالکوبی روی دست و پای شخصیت اول فیلم ( دختر ) کاملا نمادهای کابالایی است. جدول حونی آفرینش در چهارچوب تلمود و مار که بر قوزک پای دخترک خالکوبی شده بود. همین دو نشانه کافیست تا به ابعاد ساخت و پردازش چنین آثاری پی ببریم. مار، نماد فریب و قدرت و جدول حونی کابالا برگرفته از درخت آفرینش این مکتب شیطانی است و بیانگر این موضوع که باید از هفت مرحله سخت و نبرد با اهریمنان بگذری تا به نجات دست یابی. اما این هفت مرحله نبرد با اهریمنان از جنس شیطانی و پلید نیست. بلکه دیوان و ددان زمینی هستند که هر کدام مفهوم یک بخش از زندگی بشر را به دوش می کشند.

فیلم خزنده » یا تمساح »، فقط شرح رویدادی از یک سانحه طبیعی نبود. تمساح یکی از ملاکهای قدرت زمینی شمرده می شود و نجات در کابالا یعنی تسلیم روح به آنچه که شیطان می پسندد.

شهرزاد


در حاشیه تمام وقایع یومیه، نگارش رمان بلندم یعنی روزگار تلخ گلهای سرخ » را ادامه میدهم و خوشحالم که کم کم روند داستان وارد مجرای اصلی و هیجان برانگیزش می شود. داستان اشخاصی که در دنیایی مبهم و راز آلود برای زندگی در دوران طلایی کره زمین می جنگند و قرار است تاج پادشاهی جهان بر سر کسی بنشیند که از همه بهتر است.

روزگار تلخ گلهای سرخ » حکایتی غریبانه از افرادی است که خود را در زندگی روزمره گم کرده اند و حالا باید کم کم خودشان را پیدا کنند تا در جنگ بزرگ حضور یافته و دنیا را از سیاهی و تاریکی برهانند.

امیدوارم این داستان روزی به دست صاحب اصلی اش برسد. او خود می داند.

شهرزاد

 


امروز اتفاقی خبری را شنیدم پیرامون ساخت فیلمی سینمایی با عنوان مست عشق » به نویسندگی فرهاد توحیدی و کارگردانی استاد حسن فتحی.

حتی بازیگران نقش اول این فیلم یعنی پارسا پیروزفر » و سید شهاب الدین حسینی » را هم مخابره کرده بودند و مهران برومند » از چهره های شاخص در عرصه تهیه کنندگی سریالها و فیلم های سالهای اخیر نیز در این پروژه همکاری دارد. خُب دستمریزاد و مطمئنا کار درخشانی خواهد شد چون فقط و فقط نویسندگی نهائی و کارگردانی اش را حسن فتحی به عهده دارد و ما در کارنامه دیالوگ نویسی و داستان سرایی این استاد بزرگوار سریالهای مهم و مردم پسندی نظیر مدار صفر درجه - میوه ممنوعه - روشنتر از خاموشی - پهلوانان نمی میرند - شهرزاد و شب دهم » را می بینیم که هرکدام برای خود یلی است در سبک خود.

از این حرف ها که بگذریم، متوجه می شویم که مست عشق » قرار است برهه ای از زندگی مولانا جلال الدین بلخی و حضرت شمس را به تصویر بکشد. بی شک شاخصی مهم در این برهه وجود داشته که حسن فتحی، آن را انتخاب کرده و جالب است که قرار است این اثر سینمایی در ایران و ترکیه ساخته شود و حتی بسیاری از عوامل آن نیز ترک هستند.

اما واقعا، جلال الدین بلخی و سیره اش گره گشای فهم و مسائل پرسشی تاریخی و عقیدتی جوانان ما در ایران است؟ آیا ما شخصیت های مهمتری در تاریخ کشور عزیزمان نداریم که با معرفی کامل سیره و زندگی آن ها، اثرات مطلوبی روی جامعه فعلی بگذاریم؟ جامعه ای که به شدت از فقر معنویت رنج می برد و روز به روز به - دلایلی - مردم مخصوصا جوانان از دین و مسائل تاریخی دورتر می شوند. حقایق را به دلایلی افسانه می پندارند و حاضر نیستند به خاطر برخی مشهودات نادرست و منابع منحرف، واقعیت ها را بپذیرند. 

شک ندارم که استاد فتحی، درام جدیدی خلق خواهد کرد، طوری که باز هم شاهد بالندگی و درخشش بی نظیر دیالوگ ها و فضاهای کاری اش خواهیم بود. چیزی که در دیگر آثار تاریخی به ندرت دیده میشود. یقینا کسی که فلسفه ملاصدرا و متکلمین و فلاسفه عهد صفویه را آنطور کامل و شایان به تصویر کشید، اینبار هم می تواند مولانا را به مسند درام بنشاند. 

امیدوارم که مست عشق » مستی بیافریند و شراب فهم در گلوگاه تشنه کامان حقیقت و اخلاق بریزد.

 

شهرزاد

 


در کنار نگارش دو فیلمنامه ( همنشین بهار ) و ( حضرت یونس علیه السلام ) ، کار نوشتن یک رُمان برای نوجوانان و جوانان را آغاز کردم به نام روزگار تلخ گلهای سرخ ». 

رُمانی که مثل یک دونده ی زبده و ماهر، خودش را به خط اول افکارم رساند و گوی سبقت را از دو فیلمنامه ای که زیر دست داشتم ربود. نتوانستم آن را نبینم. شخصیت های این رُمان، به قدری لطیف و قابل لمس بودند که تارهای ذهنم را قلقلک می دادند و می خواستند نسبت به وصفشان بیکار ننشینم. امید دارم که روزی این نوشته ها به دست صاحبان اصلی اشان برسد. 

روزگار تلخ گلهای سرخ » ، روزگار همه ماست. روزگار کسانی است که تاریکی را درنوردیده اند و میخواهند در نور زندگی کنند. روزگار مادران و دخترانی است که دغدغه اشان یک لبخند ملایم در میان گار سرخ دشت های وسیع است. روزگار مردانی که برای حفاظت از شرافتشان می جنگند و شمشیرهایشان پیوسته بوی خون می دهد. خون انسان هایی که هیچگاه نمی فهمند زندگی ارزش بالاتری دارد. 

روزگار تلخ گلهای سرخ، روایتی آرام در پرتو فصل های چهارگانه است.

شهرزاد

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

عارف شهید احمد علی نیری ωـالار شهیـــכاךּ بیستمین پرسش مهر ریاست جمهوری